سالهای انتظار
سالهای انتظار

سالهای انتظار

روز تولدم

امروز چهاردهم دی سال 92   ، 

روز تولدمه 


دو روز پیش شیراز برف بود امروز هم آثار برف هنوز به جا مونده و برف ها هنوز آب نشدن

صبح گوشیم رو زنگ بود "وقت بیدار شدن ساعت 07:30"

بعد از اینکه بیدار شدم رفتم و آبی سر و صورتم زدم

و میل نداشتم صبحانه بخورم

فردا امتحان اصول ایمنی ماشینهای کشاورزی دارم ولی امروز ماشینهای تسطیح اراضی رو یه کم خوندم

بعدش رفتم تا یه قرارداد بنویسم نوشتم و دادم تا دفتر ثبت کنه و شماره نامه رو داد و گفت فردا قبل از ظهر تماس بگیر


بعدش رفتم اداره آموزش خیابان ساحلی و یه برگ اشتغال به تحصیل گرفتم

بعدش اومدم بانک تجارت شعبه اطلسی و یه فرم گرفتم و نزدیک بود از سرویس جا بمونم ولی رسیدم و اومدم دانشکده

رفتم سلف و غذای دوستم رو هم گرفتم اسمش رضاست بچه ی لار هست

بعدش هم الان اتاقم و دارم می نویسم

چن روز پیش با دوستام رفتیم برف بازی و خلاصه آدم برفی درست کردیم که زیر چند تا عکس هم گرفتیم میذارم